هفته نامه ی صدای آزادی

ساخت وبلاگ
 جلیل آهنگرنژاد: شاید هنوز زود باشد که تیتر اول یک روزنامۀ محلی را برای خود «بازوند» بازنشر کنیم که خطاب به مدیران زیرمجموعه اش گفت:«نمی‌تونی اشتغال ایجاد کنی، لطفاً استعفا بده!» اما شواهد و ظواهر نشان از مه‌آلود بودن روند تغییرات ساختاری در نگاه این مدیریت نسبت به توسعۀ کرمانشاه دارد. یکصد روز ازاستانداری هوشنگ بازوند گذشته است. برخی از حوادث مثل زلزله روال عادی امور را به هم ریخت. دولت در این امر تلاش های زیادی داشت. تیم استانی دولت هم دراین حوزه خوب دوید. اگر چه زلزله‌زدگان هنوز با مشکلات عدیده روبرو هستند. بگذارید از اینجا شروع کنم: چرا فضای اطلاع‌رسانی در کاخ سفید استانداری کرمانشاه کاملاً محدود، معیوب و یا مسدود شده است؟ رسانه های مؤثر غیر دولتی امکان ارتباط با مدیران غیر بومی کرمانشاه را ندارند. این را سال ها تجربه کرده ایم. البته در گذشته حد اقل در بدنۀ مدیریتی به دلیل برخورداری از مدیران بومی میانی، این ارتباطات، «کژدار و مریز» برقرار می شد اما در این دوره، انگار فضای مدیریتی را با گاردریل های فولادی بسته‌اند و امکان ارتباط مؤثر وجود ندارد. ارتباطی که در گذشته، سالم تر و واقعی تر بود و حالا منِ رسانه‌ای بر این باورم که امروز بر آن فضای سالم، صورتکی پوشیده شده که امور عادی این حوزه به شکلی گزینشی «bold» می‌شوند تا این بار به صورتی تصویری و خارق العاده دیده شوندفر هفته نامه ی صدای آزادی...
ما را در سایت هفته نامه ی صدای آزادی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahangarnezhado بازدید : 147 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 22:15

با اجازۀ بزرگترهای شعرحاشیه ای بر متن جشنواره شعر فجر در کرمانشاهجلیل آهنگرنژاد - صدای آزادی: چرا باید این گونه باشم؟ یکی دوبار می خواهم در مقابل این همه جمعیت یک سیلی آبدار بزنم به بیخ گوش خودم. آخر چرا از هیچ شعری لذت نمی برم؟ از اواسط برنامۀ جشنوارۀ بین‌المللی شعر فجر در کرمانشاه این دستور از قلبم می رسد اما عقل می گوید نه!زمستانی بی روح بر کرمانشاه سایه انداخته‌است.از پله های ورودی تالار انتظار دارم بالا می روم و با خودم درگیرم. برای چه آمده‌ام؟ این سوال تا پایان مراسم در گوشۀ ذهنم به من «چشم‌غُره» می رود. وارد تالار می شوم. برنامه آغاز شده و عده ای چند «تاج گل»! می آورند. فکر می کنم که این تأخیر در تزئین، جزئی از برنامه است اما کسی به طعنه می گوید:« تازه یادشان افتاده ...» نیمی از صندلی‌های سالن کم کم پُر می شوند. ردیف اول را «مفاخرالادب» ها پُر کرده اند. محقق، بهمنی، قزوه، کاکایی، امینی، کاظمی،بیگی و... گُل سرسبد جشنواره‌اند. مجری(غلامرضاطریقی) با صدایی که انگار از آن سوی تپه‌ماهورهای خستگی می‌آید، نام مهمانان را بر زبان می راند تا پشت تریبون بیایند. با احترامی خاص به طریقی به غلامی شان رضایت می دهد. در همین لحظات اولیه حسم با این صدا کنار نمی‌آید. اگر جای او باشم، مجری مراسماتی اینچنینی نمی‌شوم.مسیر جشنوارۀ بین المللی را در میان ترافیکی آرام به تنهایی طی می کنم. یادم می افتد هفته نامه ی صدای آزادی...
ما را در سایت هفته نامه ی صدای آزادی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahangarnezhado بازدید : 131 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 22:15